«پیروزی هشت ثورتان مبارك(!)»
انجنیر عبدالحسین تلاش انجنیر عبدالحسین تلاش

»پیروزی هشت ثورتان مبارك)!(« عنوان سرمقالهء است كه بتاریخ دهم ثور سال روان در »پیام مجاهد« یكی از ارگانهای نشراتی »مجاهدین« درشهر كابل به نشررسیده است.

پیش بینایان خبر گفتن خطاست +++ كان دلیل غفلت ونقصان ماست

نشر این مقاله ومضامین مشابه آن، درحقیقت به تمسخرگرفتن »دستآورد« های جهادی وپاشیدن نمك برزخم های خونین ملیون هاانسان ماتم دیده،گرسنه وبینوای وطن بوده روزیكه نه تنهاخاطرات هولناك وتكاندهندهء آن توٱم با فهرست عملنامهء »جهادسالاران«، ازحافظهء آنهارخت نبسته بلكه پیآمد های دلخراش وخانمانسوزآن هنوز روح وروان،پوست واستخوان مردم رنجكشیدهء میهن مان را میسوزاند ، میآزارد ومیگدازد.. پس چه توجیهی وجود خواهد داشت، تاچنین روز سیاه تاریخی را،كه ویرانه های شهر كابل كه بازبان لال وحالِ خود، قدوم نامیمون آنرانفرین میگوید،»مبارك« خواند!.

درمیان چوب گوید،كرم چوب +++ مركی راباشد،چنین حلوای خوب؟

این روز درحقیقت مبارك است،برای غارتگران ، هیروئین سالاران ، تاراجگران آثار تاریخی وباستانی كشور،مفسدین دینی ودنیوی، مختلسین وسایرسیاه كاران  كه به » بركت « آن ، كنون  صاحب پول و ثروتهای هنگفتی گردیده اند.

»هشتم ثور« مبارك! به اشغالگران امپریالیستی است كه » بركت« دستآوردهای )!( آن، یگانه رهگشا وبهانه ساز برای هجوم وحشیانهء آنها، به میهن ما گردید واینك آنرا به باشگاه، كمینگاه و پایگاه  نظامی شان مبدل نموده اند.

»هشتم ثور« قابل تبریكی برای زمامدارانِ سندی وپنجابی است كه به بركت)!( این روز تراژیك، مطابق خواست خصمانه وبرنامهء شیطانی شان توانستند ،هستی مادی ومعنوی میهن مان )ازجمله ارتش منظم ونیرومند ملی (  را نابودسازند....

 مُحتوای سرمقالهء یاد شده ، اجباراًمرا واداشت تاصرفاً روی برخی نكات وادعاهای میان تهی وسروپابریده آن، قلم رنجه دهم وبه آن حقیقتگویان بپیوندم كه روی »قدسیت)!( « این روز به رنگ سیاه خط بطلان كشیده اند .

»خوش آنكه سایه صفت محوِ آفتاب « شوید! +++ » كه سخت نامه سیاه « اید وعفو تان اینجاست

نویسنده ، آغازسرمقالهء خود را، باكلمات »زیبایی)!(« چنین آرایش  میدهد:

»...جهادمردم افغانستان علیه سلطهء كمونیستی وتجاوزشوروی...آغاز ودرهشتم ثور...به پیروزی رسید...«

نخست بیان یااطلاق اصطلاح » سلطهء كمونیستی« برجامعهء كه گردش محصولات كالائی آن برانواع سیستم مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی استوار بوده است، فكرمیكنم فقرآگاهی نویسندهء سرمقاله را از علوم جامعه شناسی ازجمله جامعه شناسی ازدید بنیانگذاران ماركسیسم، متبلورمیسازد.

دربساط نكته دانان خود فروشی شرط نیست +++  یا سخن دانسته گو،ای مرد بخرد یاخموش )حافظ(

 اساس گذاران اندیشهء »كمونیستی« ،كمونیسم را »علم شرایط رهائی پرولتاریا« دانسته كه برخی از عمده ترین مشخصه های آن ، تٱمین ِعدالت وبرابری، زوالِ كاملِ دولت، لغو كامل كارمزدی ،» تكاملِ همه جانبهء افراد« یكجابارشد نیروهای مؤلده  ولزوماً،» به جریان افتادن سیل آسای كلیه سرچشمه های ثروت اجتماعی، ازمیان رفتن تقابل یاتضاد كارفكری وجسمی... وتحقق عملی شعار: » ازهركس براندازهء توانائی اش، به هركس به اندازهء نیازش«  میباشد.  درین مرحله ، كار شكل ومضمون اجباری خودرا به  امرلازماً اجتماعی تبدیل میكند..... یعنی آنچه كه حتا تمامِ كشور های سابق سوسیالیستی، به شمولِ جمهوری توده ی چین فاقد آن بوده اند؛  پس چگونه بتوان با خیالبافی خاصی، نابخردانه چنین ادعایی را)كه حضرتِ سرمقاله نویس درچند جای دیگراین نبشته اش تكراراً، یاد نموده است(، در جامعهءافغانی كه ظهُوروحضُور »پرولتاریا « درابتدائی ترین مرحلهء پیدایش خود قرار داشت.

واما دربارهء » ...تجاوزشوروی...« ) كه خود معلولِ بحراناتِ منطقوی وجهانی بوده ومنوط میشود به زمان خاص خود ش(، ازنظر هیچ كسی پوشیده نیست، چنانچه درین خصوص ، كاوش ها، تحلیل هاو مقالاتِ زیادی ، بادیدگاه های متفاوت، نشر شده است ، ولی در شرایط كنونی ، برجسته جلوه دادن آن بوسیلهء مجاهدین)!( ، اغماض صریح وآگاهانهءاین مد عیان » ختم جنگ سرد « ازحقیقت اشغال افغانستان بوسیلهء اتحادیهء كشورهای امپریالیستی وكمرنگ جلوه دادن آن می باشد! حقیقتی كه گاه گاه حتی رادیو بی بی سی نیز نمیتواند از بكار برد آن ، یعنی ) اشغال افغانستان(  بوسیلهء كشورهای مهاجم، خود داری ورزد؟

چند حرفِ طمراق وكاروبار +++ كاروحال خود ببین وشرم دار )مثنوی(

حضرتِ نویسنده، در قسمتی ازسرمقاله شان چنین دُ ر سُفتی آخندی نموده اند:

» ...پیروزی جهاد یكی از ویژه گی های جامعهءاسلامی وافغانی مارابه نمایش گذاشت وآن روحیهء گذشت واغماض دربرابر كسانی بود كه دشمن همد ست گردیده وزمینهء تجاوز خارجی را فراهم ساخت...«

درجواب این خرام این كلام سرمقاله نویس باید نوشت كه اولاً » ...پیروزی جهاد ...اسلامی وافغانی...«

بازور سرنیزه نه بلكه به خاطر قطع جنگ به شکل مسالمت آميز آن انتقال يافت .که شماحضرات مجاهد )!( ازان خوب آگاه اید ولی» تجاهل« مینمایید.

مصلحت نیست كه از پرده بیرون افتد راز +++ ورنه در مجلس رندان خبری نیست،كه نیست!

پس چگونه مجاهدین)!(  می توانستند لطفِ » روحیهء گذشت واغماض« راارزانی نفرمایند و فوراً به لگد مالی » پاس آشنائی ها« اقدام ورزند.

دوم اینكه، تنظیم های جهادی با »پیروزی جهاد« برای حصول غنایم وثمراتِ جدیدِ »جهاد« درست درتطابق كامل با »ویژه گی اسلامی وافغانی« « آن، چنان مصروف بریدن ودریدن وشكستن وبستنِ سرو سینه وپاودستِ همدیگر ...گردیدند كه درطول وعرض سیر گذشتهء تاریخ كشورمان بی مثال بود. وبادریغ واندوهِ فراوان  كه در ردیف این قربانیان ، صدها تن ازافراد بیگناه كشور ازجمله اعضای ح.د.خ.ا،نیزدرخون شان عوطه زدند وبه كهكشان پیوستند.

 به این كوتاه گزارش ذیل ، كه چون مشتی نمونهء خروار، بیانگر اعمال درناك مجاهدین )!( است، توجه سرمقاله نویس وسایرحضراتِ كوتاه اندیش شان رامعطوف میدارم:

»...قتل عام مردم وبی عفتی به زنان توسط قوای »اتحاد« سیاف ...وعساكر وزارت دفاع)احمد شاه مسعود(

به روز پنج شنبه وجمعه در افشار...ادامه داشت. خانم جوانی بنام معصومه كه همراه سه صد خانوادهء دیگردرمسجد تایمنی پناه برده است شهادت میدهد كه متجاوزین چهارهمسایه اش راپیش چشمانش حلال كردند. فیروزه میگوید قرآن مجید رابرای شفاعت به سرگرفت امامتجاوزین نه تنها شوهر اوراگردن زد ند،بلكه سه دخترش رادرمقابل چشمانش كشتند...شهلا زن جوانی ... میگوید كه آنها...قصد داشتند به من وخواهرم تجاوز كنند پدرم خود رادربین متجاوزین حایل ساخت امااورابه طرز وحشیانه كشان كشان به حویلی بردند وبابریدن دودست ویك پای پدرم اوراسخت عذاب دادند. یكی ٱنهادست بریدهء پدرم را پیش سگی كه یكی از قومندان هاباخود آورده بود انداخت...

خوانندهء گرامی، شنیدن جنایات هولناك قوای حكومتی وپیروان سیاف ، رگهای آدم رامنجمد وخون قلم را خشك میكند. چه بنویسم؟...« )سید طیب جواد ۱۹۹۳(

زاغ اگرزشتی خود بشناختی +++ همچوبرف ازدردو غم بگداختی  )مثنوی(

آقای سرمقاله نویس باكُور خواندنِ حقایقِ سه دههء اخیرووقایع وحوادث امروزی جهان وجامعه افغانی،از«مساعد ساختن تجاوز شوروی به افغانستان« سخن گفته ولی از دست بدست دادن »مجاهدین« اعم از مولوی ها، طالبان و»برادران مسلمان ومجاهد« عربی وپنجابی شان درفراهم سازی شرایط هجوم وحشیانهء آمپریالیزم امریكابه میهن مان ، نه تنهانادیده میگذرد بلكه آنرا به نفع دین ووطن ومردم دانسته وحملهء خونین واشغالگران آنرا»بزرگی« )!( جهاد میدانند. گویاكه همهء این بیست ونه ـ سی كشور مهاجم ، بعدِ طوافِ »مكهءمعظمه« ، زیارت »مدینهء منوره« و»كتاب جدید آسمانی« ، بعد گرفتن غسل باآبِ زمزم،  به سرزمینِ ما، قدم گذاشته باشند.

تونمی بینی هلال از ضعفِ چشم +++  من همی بینم ،مكن برمن توخشم )مولانا(

درارتباط به سرمقالهء یاد شده، مشت ازگفته های دیگری ، چون »نمونهء خروار« كه مربوط میشود به  معاملهء ننگین »دولت اسلامی افغانستان « به رهبری برهان الدین ربانی ها ذیلاً ارایه میگردد:

»...زمانیكه فهیم ونفر مالی اش...بسته های راكه باملیون هادالر پُرشده بود، درموترMERCEDECEBENZ خود « درماهِ اكتوبرسال ۲۰۰۱درجمهوری تاجیكستان ، دایر برتوافقات ابتدائی فروش سرزمین افعنستان، به آمریكا یی ها » بارگیری میكرد ...آرزومندی نمودم كه سپرینگ های موترش توانمندی برداشت وحمل بسته های نوت های صد دالری راداشته باشد...وندانستیم كه ما...اسپی فروختیم...« چیزیكه درین معامله وجود نداشت »...یاقالینی راخریدیم...« كه منظورش سرزمین افغانستان است. )ازخاطرات  General Tmmy Frankمسؤل قوت های مهاجم امریكابه افغانستان(

خوش بود گرمحك تجربه آید بمیان  +++ تا سیه روی شود هركه درو غش باشد )حافظ(

دربخش دیگر این سر مقاله چنین میخوانیم:

»...درنظام فعلی نقش مجاهدین ...روز بروز ضعیف میگردد وعدهء كه ...به غرب پناهنده شده بودند، اكنون به امید پول ومقام ... وارد كشور شده ویكجا بابقایای رژیم كمونیستی بازارسؤ تبلیغات علیه مجاهدین را گرم كرده اند ... مجاهدین اگر روز فداكاری مجدد فرابرسد ... زیرشعار اسلام به دفاع ازوطن خواهند پرداخت...«

اینكه ، ناله وضجهء جناب مقاله نویس از »تضعیف نقش مجاهدین درنظام فعلی« ایمان وعشق جنون آمیز چنین »مجاهدین« را به مقام وجاه و جیفهء دنیا نشان میدهد نباید بدان باچشم تعجب نگریست، چونكه هدف اولین وآخرین جهاد شان هم همین بوده ومیباشد .واماسوال برانگیزاین است كه این كی هااند كه »نقش مجاهدین« را»درنظام فعلی روزبروزضعیف « نموده وتوانسته اند بینی آنانی راكه فاتحین)!( جنگ سرد بوده اند به زمین بمالد؟

دهقان سالخورده چه خوش گفت باپسر +++ كه: » ای نورچشم!به جزكشته ندروی.«  )حافظ(

واما چرا آنانیكه از »غرب...به امید پول ومقام« وارد كشور شده اند، درین مقاله، مورد خشم قلمی نویسنده قرارگرفته اند؟ سخن اول اینكه اگرچور وچپاولِ پول وثروت مردم ودولت وكذاعشق تصاحب مقام گناه شمرده میشود چرااولترازهمه، سلاحداران خودكامه، فتوی رانان وصلاحیت دارانٍ »مجاهدین«، خود بگونهء بسیار خشن ، خونین ونفرت انگیزی ، برای قاپیدن، چپاول، سرقت و غصب آن هجوم بردند .

هـرچه بگندد نمكش میزنند +++ وای برآندم، كه بگندد نمك

 مگر شمامجاهدین)!( نبوده ونیستید كه ازسرِ لُطف، شیخ »پناهندگان غرب « را درلویه جرگهء، كه بقول رسولِ سیافِ شما، بیش از۹۵٪ اشتراك كنندگان آن را مجاهدین )!( تشكیل میداد، لقبِ » بابای« خود و ملت داده وبدین ترتیب، »ویژه گی« دیگری »پیروزی جهاد« رابگونه خیلی مضحك به نمایش گذاشتید؟ومگرهمین »بابای ملت« نبود كه پیام تبریكی خودرابمناسبت »پیروزی هشتم ثور«، برای»فرزندان مجاهد« خود ارسال و توسط سركاتب اش قرٱت گردید؛ واگرعبدالرحیم جان فقید حیات میداشت، شاید طبق همان »ویژه گی جهاد« شانس اولی قرٱت  پیام »بابای ملت« به اوداده میشد.

پیش بینایان شد خموشی نفع تو +++ بهر این آمد، خطاب ٱنصتوا )مولانا(

به آقای نویسندهء »پیروزی هشتم ثور...« باید گفت كه دربدن »مجاهدین« نقطهء سالمی باقی نمانده است تا...«بقایای رژیم كمونیستی..« برای تخریب آن »بازارتبلیغات سؤ...« راگرم سازند. بااندوه فراوان كه مجاهدین)!( ازطریق اعمال نابخشودنی ، خود را یكجاباوطن وهستی آن،بقدر شافی وكافی تخریب نموده اند كه حدود وثغور جنایات شان )كه هنوز هم دوام دارد( ازتوان علمِ حساب وكتاب بیرون است .

چقدركلمات ذیلِ سرمقاله نویس، به جهاد چهرهءتمسخر آمیزی میدهد:

»...اگرروزفداكاری مجددفرابرسد...مُجاهدین باز...زیرشعاراسلام، به دفاع ازوطن خواهند پرداخت...« اینرا گویند هذیان!  وطن بوسیلهءاتحادیهء امپریالیست هااشغال گردید! كشورمان به سرزمین مُـؤلد هیرُویین مبدل شد! صدُورمرض ایدز و»رونق دهی« فحشأوگُسترش مُعتادین مواد مخدر به كشور، فاجعهء دیگریست كه وطن ومردم وطن با آن دست به گریبان اند. بیعدالتی، مرض، فقراستخوان سوز، ستم وبیداد، چورو چپاول، فساد اجتمای ومالی، دوام سلطهء مافیای وطنی وجنگ سالاران جنایت كار، تخطی های »مرزی « نظامیگران پاكستان بخاك كشور ... مگر همه اینهاباارزش های دین اسلام برابر كه نویسندهء این سرمقاله انتظار »روزفداكاری« را دارند؟ نه! آقای  نوسندهء بااین گفته ها، خلاف تصورشان، فقط خودراتحمیق كرده است تادیگران را! فیل این آقاباز یادِ هندوستان نمود، واورا به خواب »جهاد« دیگرآنهم باز »زیرنام اسلام« )نه زیرنام وطن،عدالت اجتماعی، ترقی، صلح، حاكمیت واقعی مردم....( برده است. تابازدرخاك پاكستان، كمپ هاایجادشود وتاچرهای نو، ریگن های نو، فحد هاوفیصل های نو....، باردیگرآنهارا به آغوش گرم بكشند، وباز» زیرشعاراسلام « جهاد)!( دیگری را فقط برای بدست آوردن »غنایم« وثروت، آغازووطنِ تالابِ خون گشتهءمان راخونین تر سازند.

» بیدار شوای رهرو خواب آلوده«! باختم جنگ سرد ، ظهُور آفتاب مصنُوعی جهانِ اسلام سیاسی بوسیلهء خالق وحامی اصلی آن غروب داده شد. حال مشتری های اصلی پارینه، دیگراز دلقك های مذهبی شان، كه »زیرِشعاراسلام «،می جهیدندومیرقصیدند ، روگردانیده اند.واندیشه وعمل اسلام سیاسی به آن كام و خرام ازریشه » نرخ زده « شده است ! حال شعارفاجعه آفرین اجتماعی دیگری كه آنرا» نیولیبرالیزم « مینامند ، وبازارِ گرم دارد!  ومی بینید ومی بینیم كه جمله پیشوایان فقهی و نظامی تان خودرا به دست دلالان همین بازارتحویل داده اند. و كماكان زیردُهُل آنها میرقصند!

پیش بینابردهء سرگینِ خشك +++ كه بخر این را بجای نافِ مشك )مثنوی(

تبصره روی باقی سخن های كج ومعوجِ سرمقالهء » هشتم ثور...«  را  بابیتی ازغزلیاتِ پیرِشیراز،دست قلم  را، بدست اكتفا میسپارم. ارچند حرف های زیادی ناگفته میماند.

من این دوحرف نوشتم ، چنان كه غیر ندانست

  توهم زروی كرامت چنان بخوان، كه تو ندانی

 

 


June 25th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات